و باز هم شیر نخوردن پسر کوچولوی ما
سلام ماماني آخه چرا منو اذيت ميکني برا شير خوردن ؟؟؟؟ به خدا الان ديگه بغض کردم از دستت مثل فرشته ها خوابيدي اما گرسنه اي يکم حريره خوردي سر شب اما ديگه تا موقع خواب لب به شير نزدي امروزبردمت دکتر همش 200 گرم تو اين ماه وزن اضافه کرده بودي خيلي ناراحتم خيليييييييييييي سوپ هم نميخوري سرلاک دوست داري و حريره و فرني حالا امشب مدل سوپت رو تغيير دادم ببينم ميخوري دکترت واست شيرت رو عوض کرد اميدوارم اينو دوست داشته باشي پسر خيلي شيطوني شدي ديگه داري کم کم 4 دست و پا راه ميري امشب واسه اولین بار تو آشپز خونه بودم و ديدم خودتو داري ميکشوني و مياي دنبالم اومدي تو آشپز خونه و شروع کردي به خوردن دمپاييم عاشق ايني هرچي ميبيني...
نویسنده :
مامان الهام
1:07